ماندن...
تمام روز
در این فکرم
که چگونه صدایت بزنم
تا برگردی
و چگونه نگاهت کنم
که دلت بلرزد و
بمانی. .
تمام روز
در این فکرم
که حروف را
چطور کنار هم بچینم
که از ته دل بگویم
"دوستت دارم"
آنقدر که دیگر
پاهایت سست شوند
و بمانی که بمانی !
و تمام شب . .
در این خیال پرسه بزنی
که " ماندن "
چه لذتی دارد. . !
نظرات شما عزیزان: